سلام ...
از بچه های قدیم کسی هست اینجا؟
تأثیر موسیقی ایران در موسیقی عهد اسلامی (IV)
بنام خدایی که در این نزدیکیهاست

پیشرفت موسیقی در زمان خلفای اموی
خلفای اموی چون امپراطوری بزرگ اسلامی را شالوده گذاشتند، اسلام از سند تا اقیانوس اطلس و جبال پیرنه و ارس تا دریای پارس و عمان و مرکز افریقا کشیده شد. انتقال مقر خلافت از مدینه به دمشق سبب شد که از اندیشه و ذوق و استعداد حکما و هنرمندان ایرانی و روم بهره گرفته شود و اندوختههای علمی و هنری کشورهای تابعه اسلام، تقویت و گسترش پیدا کرده و در حقیقت پایه و اصول هنری و فرهنگی «رنسانس» عهد نوزایی در اروپا گردد.
در دوره خلافت این دودمان، عدهای از اسیران جنگی که صاحب ذوق و استعداد هنری و موسیقی بودند، در بین اعراب که از این لحاظ فقیر بودند، نفوذ کرده و اعراب از آنها استفاده کردند. منتها چون حکومت خلفای اموی، رنگ کامل عربی داشت، موسیقی دانهای ایرانی ناگزیر بودند کلمات و اشعار عربی را در آهنگهای ملی خود بخوانند.
با وجود آنکه موسیقی در اسلام منع شده بود، امویان برای مجالس خوشگذرانی و عیش و نوش خود، نوازندگان و خوانندگان متعددی داشتند که گاهی از زیباترین کنیزان و زنان خود بودند. نشیط فارسی، سائب خاثر، یونس کاتب از موسیقیدانهای معروف این عهد بودند که هم اشعار پارسی و هم عربی میخواندند و از خوانندگان معروف زن، جمیله را نوشتهاند که بسیار خوش آواز و زیباچهره بوده است.
سائب خاثر (یسَار) از خوانندگان معروف ایرانی و پسر یکی از اسیران ایرانی بوده است. او نخستین کسی است که آواز خود را با عود که خود مینواخته، میخوانده و بیش از او عود به تنهایی نواخته میشده است. نام او «ابوجعفر سائب یسار» و در خاندان لیث در مدینه میزیسته و پس از آزاد شدن به شغل بازرگانی و ساعت بیکاری را در مجلس تغزیهداری زنان، به کار نوحه خوانی میپرداخته است. «ثقیل» یکی از وزنهای موسیقی عرب را بدو نسبت میدهند.
هنگامی که عبدالله ابن جعفر برای ملاقات معاویه به دمشق رفت، سائب نیز همراه او بود و چون از خواندن و نواختن موسیقی در این زمان به شدت جلوگیری میشد، عبدالله سائب را بنام شاعری معرفی مینماید که اشعار خود را به لحن خوش میخواند، شاد میشود و مورد محبتش قرار میدهد، ولی در زمان یزید که مردم مدینه شورش کردند سائب بین لشگریان مأمور خوابانیدن شورش مدینه شد و در این جنگ کشته گردید. (61ه ق).
سائب شاگردان زیادی داشته که بین آنها چهار تن «عزً المیلاد، ابن سریج، جمیله، معبد» از همه معروفتر بودهاند.
در دوران خلافت یزید اول (60 ه تا 64 برابر 679 تا 683 میلادی) که استعمال شراب در دربار خلافت معمول گردید، آن خلیفه شراب زیاده از حد میخورد، مجالس خصوصی ترتیب مییافت و در آن مجالس بجای خواندن تاریخ و اشعار و داستانهای جنگی و وقایع که سرگرمی خلیفه اول این خاندان بود، ساز و آواز معمول شد و خوانندگان و نوازندگان از مدینه و مکه و سایر نواحی که در آن زمان مرکز فن موسیقی بود، به شام جلب شدند.
تأثیر موسیقی ایران در موسیقی عهد اسلامی (III)
بنام خدایی که در این نزدیکیهاست

صفوان جمحی از پدر خود نقل میکند: که چون معاویه ابن ابی سفیان کاخ خود را برپا کرد، بناها و هنرمندان ایرانی را به کار وادار کرد. آنها نیز قصر او را با گچ و آجر ساختند و هنگام کار نغمه پارسی و ایرانی ترنم میکردند. سعید ابن مسجح همه روزه برای آموختن نغمات ایرانی نزد ابن بنایان و کارگران رفته و لحن تازهایمیآموخت و هر آوازی را که میپسندید به عربی نقل کرده موافق آن شعر میسرود.
در جای دیگر میگوید: «این محرز فرزند یکی از کلیدداران، زمانی که در مدینه زندگی میکرد یعنی در هرسال که سه ماه به مدینه میآمد، آلات موسیقی را از "عزه المیلاد" میآموخت و سپس سه ماه در مکه بوده و بعد به ایران مسافرت میکرد و لغات فارسی و ایرانی را میآموخت و به عربی نقل میکرد. به شام هم رفت و لحن رومی را هم فرا گرفت و از تمام نغماتی که بدست آورده بود الحان و موسیقی عرب را ایجاد کرد. نغماتی که او پدید آورده بود بیمانند است و نظیر آنها شنیده نشده بود. بدین جهت ملقب به «صناج العرب» گردید. او نخستین کسی بود که هر یک از آوازها را به دو بیت خوانده، زیرا به عقیده او یک بیت برای ادای اصوات کافی و کامل نمیباشد. موسیقیدانها و آوازخوانان عرب همه به او اقتدا کردند و از او تقلید نمودند زیرا ابن مسجح سرسلسله مغنیان عرب بود.»
ابن خرذابه نوشته است که:«عبدالله ابن عامر کنیزی چند خریده و از شهر مدینه نزد عبد الله ابن جعفر رفت و نغمه خود را ادا کرد. "سائب خائر" غلام عبدالله که او نیز ایرانی و اهل بلوک خسرو بود، به خواجه گفت: من مانند این شخص ایرانی نغمههای دلپذیر دارم. سپس آغاز به آوازه نموده این شعر را سرود: «لمن الدیار رسومها قفر...» ابن الکلبی میگوید: او نخستین کسی بود که در عالم اسلام موسیقی آواز را منتشر ساخت.»
یکی دیگر از موسیقیدانان معروف اسلامی که اصلاً ایرانی بوده «ابوعبدالمنعم عیسی بن عبدالله الذائب» (88-10 ه) مشهور به طویس (طاووس کوچک) از موالیان و بندگان آزاد شده طایفه «بنو مخزوم» و ساکن مدینه است.
وی در خاندان مادر عثمان بن عفان تربیت یافته و از همان اوان کودکی تحت تأثیر آهنگهای ایرانیانی که اسیر بودند و در مدینه کار اجباری میکردند قرار گرفت.
طویس در سالهای آخر خلافت عثمان بقدری شهرت پیدا کرد که مورخان عرب او را یکی از پایه گذاران موسیقی عرب دانستهاند. «غناء الرقیق» در برابر «غناء المتقن» و «ایقاع» از ابتکارات اوست و شاگردش «ابن سریج» او را از خوش الحانترین و تواناترین خوانندگان زمان معرفی کرده است. وی دف را هم خوب مینواخت.
در زمان معاویه، مروان بن حکم حاکم مدینه شد. او سخت مخالف با موسیقی بوده و برای تسلیم خوانندگان و نوازندگان جوائزی تعیین کرده بود، طویس از ترس اذیت و ایذاء حکم به شهر «سویدله» واقع بین مدینه و دمشق رفت و در آنجا پنهان شد تا بمرد.
♫ مــ ــوســ ــیـــقــی،